خاندان بنی عماربنوعمّار، خاندانی شیعی مذهب از قاضیان و امرای طرابلس شام، از قبیله افریقی کُتامه بودهاند. فهرست مندرجات۲ - نخستین حاکم از بنوعمار ۳ - اقدامات امینالدوله ۴ - بنوعمار بعد از وفات امینالدوله ۵ - اقدامات جلالالملک ۶ - عملکرد فخرالملک ۷ - رویارویی فخرالملک با صلیبیان ۸ - عدم حمایت حاکمان مسلمان از فخرالملک ۹ - سرگذشت فخرالملک ۱۰ - علم و فرهنگ در زمان حکومت بنوعمار ۱۱ - نشر مذهب تشیع ۱۲ - فهرست منابع ۱۳ - پانویس ۱۴ - منبع ۱ - سرگذشت امینالدولهاین خاندان چهل سال، یعنی تا اشغال طرابلس به دست صلیبیان در ۵۰۲ بر این شهر حکم راندند. در دوره فاطمیان برای نخستین بار، افرادی از بنوعمار منصبهای مهمی را در مصر و شام عهدهدار شدند. نام امینالدوله ابومحمد حسن بن عمار [۲]
ابن صیرفی، الاشارة الی من نال الوزارة، ج۱، ص۲۶، چاپ عبدالله مخلص، قاهره ۱۹۲۴.
که شاید نیای آنان باشد، برای اولین بار در حوادث ۳۵۱ به عنوان فرمانده لشکر مُعز (حک: ۳۴۱ـ۳۶۵) خلیفه فاطمی، که قلعه طَبَرمین را در صِقِلیَّه (سیسیل) به محاصره درآورد، دیده میشود. [۳]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۳۷، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۴]
میکله آماری، المکتبة العربیة الصقلیة: نصوص فی التاریخ و البلدان و التراجم و المراجع، ج۱، ص۲۶۳، لایپزیگ ۱۸۵۷، چاپ افست بغداد.
وی در ۳۶۲ نیز نبردی پیروزمندانه داشت. [۵]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۲ـ۳، ص ۱۳۲ـ۱۳۳، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
و بعدها در زمان عزیز (۳۶۵ـ ۳۸۶) پسر و جانشین معز نیز شیخ کتامه و بزرگ کاتبان او بود. [۶]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۲۰، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۷]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۴۴، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
ابن عمار در ۳۸۳ به مدت دو ماه وزارت کرد، و مأمور نظارت بر مظالم، تدبیر اموال و حسابرسی دیوانیان بود. [۹]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۲ـ۳، ص ۱۳۲ـ۱۳۳، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
[۱۰]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۲ـ۳، ص ۲۹۳، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
با مرگ عزیز، ابن عمار به دستور جانشین و پسر نوجوان او، حاکم، زمام امور را به دست گرفت و برای اولین بار در دولت فاطمی لقب یافت و امین الدوله خوانده شد. [۱۱]
محمد بن حسین ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص۲۲۲، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
[۱۲]
یحیی بن سعید انطاکی، تاریخ الانطاکی، المعروف بصلة تاریخ أوتیخا، ص ۲۳۷ـ ۲۳۸، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۹۹۰.
به دنبال آن، کتامیان بر مردم مسلط شدند و حتی با تحریک ابن عمار درپی قتل حاکم برآمدند. اما دخالت بَرجَوان (ارجوان)، خادم و مربی حاکم، این توطئه را ناتمام گذارد. ابن عمار با اعزام سلیمان بن جعفر و شکست دادن مَنجوتکین، والی دمشق (۳۸۱ـ۳۸۶)، اداره دمشق و شهرهای ساحلی از جمله طرابلس را با گماردن افرادی از کتامیان به دست گرفت. لیکن با توسل جستن برجوان به ترکان، ابن عمار مخفی شد. او چندی بعد امان یافت و با مراتب و اقطاعات پیشین به شرط پرهیز از تحریک و توطئه به خانه خود بازگشت. [۱۳]
یحیی بن سعید انطاکی، تاریخ الانطاکی، المعروف بصلة تاریخ أوتیخا، ص ۲۳۸ـ۲۴۰، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۹۹۰.
[۱۴]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۴۴ـ۵۰، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
به دنبال آشوب میان مغربیان در ۳۸۷ از این سمت کناره گرفت و خانه نشین شد و در شوال ۳۹۰ به قتل رسید. [۱۵]
ابن صیرفی، الاشارة الی من نال الوزارة، ج۱، ص۲۶ـ۲۷، چاپ عبدالله مخلص، قاهره ۱۹۲۴.
[۱۶]
محمد بن حسین ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص۲۳۳، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
۲ - نخستین حاکم از بنوعماربا وجود آشفتگی نامها و اختلاف آن در منابع که ترتیب زمانی افراد این خاندان را دشوار ساخته است، به نظر میرسد که ابوطالب امین الدوله نخستین کس از بنوعمار باشد که حکومت مستقل طرابلس را به دست گرفت. [۱۷]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۲ـ۳،ص ۷۸، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
[۱۸]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج ۱، ص۳۴۵، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
کراجکی [۱۹]
محمد بن علی کراجکی، التفضیل، ج۱، ص۸، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۲۹ ش.
که در ۴۳۶ در طرابلس بوده است، از وی با نام عبدالله بن محمد بن عمار یاد کرده است. [۲۰]
محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۳، ص۱۰۵، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۲۱]
محمد محسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: النابس فی القرن الخامس، ج۱، ص۱۰۹، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
[۲۲]
محمد محسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: النابس فی القرن الخامس، ج۱، ص۱۳۲، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
[۲۳]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۱، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، ج ۲ـ۳، ص۴۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
[۲۴]
ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج ۵، ص۸۹، عبدالله بن محمد بن عثمان، قاهره ۱۳۵۳/۱۹۳۵.
با این حال، پارهای منابع او را حسن بن عمار خواندهاند. [۲۵]
ابن فرات، تاریخ، ج۸، ص۷۷، چاپ قسطنطین زریق و نجلا عزالدین، بیروت ۱۹۳۹.
[۲۶]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۴۰، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۳ - اقدامات امینالدولهامین الدوله از خلیفه فاطمی اطاعت و در سرکوب قیام بنی ابیالفتح در ۴۵۷ او را یاری کرد و بعداً نیز در ۴۵۹ توانست با موفقیت میان خلیفه مستنصر (حک :۴۲۷ـ۴۸۷) و محمود بن نصر، حاکم حلب، وساطت کند. [۲۷]
سبط ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، ج۸، ص۱۳۳، قسم ۱، حیدرآباد دکن ۱۳۷۰/۱۹۵۱.
[۲۸]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۴۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
اما هنگامی که بدرالجمالی وزیر مستنصر شد، امین الدوله سر از طاعت او پیچید و با تصرف شهر جُبَیل، هسته اولیه حکومت مستقل بنوعمار را بنا نهاد. [۲۹]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۲ـ۳، ص ۷۸، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
[۳۰]
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۷۱، بیروت ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
ابوطالب در ۴۶۰ توانست در برابر محمود بن نصر که به انگیزه توسعه طلبی طرابلس را در محاصره گرفته بود، مقاومت کند و با پرداخت مالیاتی او را از طرابلس براند. از سوی دیگر با نزدیکی جستن به ترکان سلجوقی برای تثبیت پایگاه خود در طرابلس کوشید و در ۴۶۳ هیئتی نزد آلب ارسلان به حلب فرستاد. [۳۲]
ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۱، ص۲۳، چاپ علی سویم، آنکارا ۱۹۷۶.
به این ترتیب، وی توانست حکومت طرابلس را به رغم جدایی از فاطمیان و تهدید حاکم حلب نگاه دارد. با این حال سکههایی به نام مستنصر وجود دارد که در ۴۶۱ و آخر ۴۶۳ در طرابلس ضرب شده است. [۳۳]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۵۲ـ۳۵۳، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
امینالدوله همچنین توانست طرابلس را از تعرض غزان و ترکمانان ناوکیه محافظت کند. او در رجب ۴۶۴ درگذشت. مورخان وی را به داد ودهش، حمایت از علویان، خردمندی و فقاهت ستودهاند. [۳۴]
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۷۱، بیروت ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
[۳۶]
ابن فرات، تاریخ، ج۸، ص۷۷، چاپ قسطنطین زریق و نجلا عزالدین، بیروت ۱۹۳۹.
۴ - بنوعمار بعد از وفات امینالدولهپس از وفات ابوطالب میان افراد این خاندان یعنی برادرزادهاش جلالالملک ابوالحسن علی بن محمد بن عمار [۳۸]
ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون المُسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، ج۵، ص۴۶۱،چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
برادر امینالدوله، جلالالدین ابیالحسن بن محمد بن عمار و برادر او، ابوالکتائب احمد بن محمد و تنها پسر خردسال ابوطالب، شمس الملک محمد [۳۹]
ابن خیاط، دیوان، ج۱، ص۸۳، چاپ خلیل مردم بک، دمشق ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۴۰]
ابن خیاط، دیوان، ج۱، ص۹۱، چاپ خلیل مردم بک، دمشق ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
نزاعی شدید درگرفت. سرانجام جلالالملک به کمک ابن منقذ که پیش از این با ابن عمار دوستی استوار و مکاتباتی داشت [۴۱]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۴، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۴۲]
ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۵، ص۱۲۴، عبدالله بن محمدبن عثمان، قاهره ۱۳۵۳/۱۹۳۵.
چیره شد و دشمنانش را تبعید کرد و ابن منقذ را در حکومت طرابلس شرکت داد. [۴۳]
ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۲، ص۳۵، چاپ علی سویم، آنکارا ۱۹۷۶.
[۴۴]
ابن فرات، تاریخ، ج۸، ص۷۷، چاپ قسطنطین زریق و نجلا عزالدین، بیروت ۱۹۳۹.
[۴۵]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۵۹ـ۳۶۰، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۵ - اقدامات جلالالملکجلالالملک با درایت و نرمش سیاسی به عنوان بزرگترین چهره بنوعمار شناخته میشود. [۴۶]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۶۵ـ۳۶۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
وی سیاست عمویش امینالدوله ابوطالب را در حفظ بی طرفی نسبت به فاطمیان و سلجوقیان ادامه داد و خود را از لطمه استیلای سلجوقیان بر شهرهای مهم شام و کشمکش آنان با دولت فاطمی دور نگه داشت و توانست استقلال نسبی خود را حفظ کند. [۴۸]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۶۱، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
جلالالملک در ۴۶۸ حمله سردار سلجوقی، اَتْسِز، را از طرابلس دفع کرد و از سوی دیگر در همین سال توطئهای را که به دست بدرالجمالی تمهید شد خنثی کرد و علی رغم استیلای او بر شهرهای مهم ساحلی شام، قدرت خود را در طرابلس حفظ نمود.با این حال، خطبه همچنان به نام فاطمیان خوانده میشد. [۴۹]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۶۳ـ۳۶۴، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
اگرچه وی از ذکر نام خلیفه فاطمی در کتیبه مسجد جامع طرابلس، که ظاهراً در ۴۷۲ ساخت، خودداری نمود، از رواج سکههای فاطمی که در طرابلس ضرب میشد جلوگیری نکرد. مسکوکاتی که به نام مستنصر در طرابلس به سالهای ۴۷۰ و ۴۷۵ (آخرین تاریخ ضرب سکههای فاطمی در طرابلس) به دست آمده گواه این امر است. [۵۰]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۶۷ـ ۳۶۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
وی حتی برادر زن خود مُعَلّی بن حیدره را که پس از چندی سلطه ظالمانه در دمشق، در ۴۷۲ به طرابلس گریخت، برای احتراز از تحریک فاطمیان، به آنان تسلیم کرد. [۵۱]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۹۶، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
جلالالملک در ۴۶۹ دژ جَبَله را که چندی به استیلای روم شرقی درآمده بود تصرف کرد. [۵۳]
ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۵، ص۱۱۱، عبدالله بن محمد بن عثمان، قاهره ۱۳۵۳/۱۹۳۵.
به این ترتیب، امارت طرابلس از شمال تا جبله و از جنوب تا جوِنِیَه گسترش یافت. به دنبال استیلای سلجوقیان در ۴۷۰ و ۴۷۱ و فاطمیان بر شهرهایی از شام، طرابلس در معرض تهدید قرارگرفت. [۵۴]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۶۵ـ ۳۶۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
ازینرو قاضی جلالالملک داهیانه با تقدیم هدایایی به ترکان سلجوقی، از آنان بر ضد دولت فاطمی استمداد جست. [۵۵]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۵، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
در ۴۸۲، لشکر فاطمیان جبیل را از بنوعمار گرفت [۵۶]
ابن میسر، اخبار مصر، ج۲، ص۲۸، چاپ هنری ماسه، قاهره ۱۹۱۹.
[۵۷]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۰، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
اما این حمله بدون پیشروی به سوی طرابلس در شمال ناتمام ماند. در ۴۸۵ نیز لشکریان متحد سلجوقی طرابلس را در محاصره گرفتند، اما جلالالملک با تطمیع برخی از سران دشمن و ارائه منشور حکومت خود از سوی سلطان ملکشاه، در صفوف آنان شکاف انداخت و طرابلس را از محاصره رهاند. [۵۹]
ابن واصل، مفرج الکروب فی اخبار بنی ایوب، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۹۵۳.
در پی این هجوم، جبله پس از سالها، به دست ابن صُلیحه عبیدالله بن منصور از سلطه جلالالملک خارج شد و در آنجا به نام خلیفه عباسی خطبه خواندند و تلاش برای بازپس گیری آن بینتیجه ماند. با این حال، علی رغم استیلای رقابت آمیز سلجوقیان و فاطمیان بر شهرهای شام، طرابلس به تنهایی استقلال خود را در این کشاکش حفظ کرد و سرانجام جلالالملک ابن عمار در ۴۹۲ از دنیا رفت. [۶۱]
ابن فرات، تاریخ، ج۸، ص۷۷، چاپ قسطنطین زریق و نجلا عزالدین، بیروت ۱۹۳۹.
۶ - عملکرد فخرالملکپس از وفات جلالالملک، برادرش قاضی فخرالملک ابوعلی (ابوالفضل) عمار بن محمد بن عمار [۶۲]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۳۹، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۶۳]
ابن فُوَطی، تلخیص مجمع الاداب فی معجم الالقاب، ج۴، ص۲۶۴، قسم ۳، چاپ مصطفی جواد، دمشق ۱۹۶۵.
در دوره حساس و پرمخاطره جنگهای صلیبی که از ۴۹۱/ ۱۰۹۷ـ ۱۰۹۸ دامنه آن به شام کشیده شده بود، به امارت رسید. فخرالملک شهرهای از دست رفتهای چون عِرقه و جبیل را بازپس گرفت و در ۴۹۴ در پی استمداد مردم، با ارسال لشکر جبله را گرفت و دژ آنجا را بازسازی کرد. [۶۴]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۷۹ـ ۳۸۳، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۷ - رویارویی فخرالملک با صلیبیانصلیبیان در ۴۹۲ به قصد بیت المقدس تا حصن الاکراد پیش تاختند و طرطوس را، که در شمال طرابلس و در قلمرو بنوعمار قرار داشت، گرفتند و سپس جبله را در شمال طرطوس محاصره کردند. فخرالملک با مکاتبه و ارسال هدایایی برای رمون دوسن ژیل، یکی از فرماندهان صلیبی و پیشنهاد برافراشتن پرچمهای صلیبی برفراز باروهای طرابلس، سعی در دفع خطر داشت، اما رمون نیروهای خود را در رجب ۴۹۲/مه ۱۰۹۹ در نزدیک طرابلس پیاده کرد. [۶۵]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۲ـ۳، ص ۲۳، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
[۶۶]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۸۶ـ۳۹۱، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۶۷]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمة منوچهر کاشف،ج ۱، ص ۳۵۴ـ ۳۵۶، تهران ۱۳۶۰ ش.
فخرالملک در این اثنا شمار زیادی از زائران مسیحی را آزاد کرد و هدایایی گران قیمت نزد رمون فرستاد. به رغم روایتی مسیحی که از موافقت فخرالملک با پیش شرط صلیبیان دایر بر گرویدن به مسیحیت سخن میگوید، [۶۸]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۹۳ـ ۳۹۵، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۶۹]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمة منوچهر کاشف، ج ۱، ص ۳۶۱، تهران ۱۳۶۰ ش.
نویسندگان مسلمان او را به خردمندی، شجاعت و استواری ستوده و از جهاد مستمر وی با صلیبیان یاد کردهاند. [۷۱]
ابن فُوَطی، تلخیص مجمع الاداب فی معجم الالقاب، ج۴، ص۲۶۵، قسم ۳، چاپ مصطفی جواد، دمشق ۱۹۶۵.
پس از آن، صلیبیان حومه طرابلس را ترک کردند و در مسیر خود بیت المقدس را پس از چندی محاصره در جمعه ۲۲ شعبان ۴۹۲ گشودند. [۷۲]
احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۲ـ۳، ص ۲۳، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
[۷۳]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۹۵ـ۳۹۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۷۴]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمة منوچهر کاشف، ج ۱، ص ۳۶۱، تهران ۱۳۶۰ ش.
در ۴۹۴ فخرالملک از بالدوین، امیرصلیبی رُها، در طرابلس استقبال کرد و آمادگی خود را برای ارائه اطلاعات لازم از تحرکات دقاق بن تتش حاکم دمشق اعلام داشت. [۷۵]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمة منوچهر کاشف،ج ۱، ص ۴۲۵، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۷۶]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۴۰۰، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
پس از شکست جنگ صلیبی دوم در برابر سلاجقه روم در ۴۹۴/۱۱۰۱ [۷۷]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۳۹، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
رمون در جمادی الاولی ۴۹۵ طرطوس را گرفت و با گروهی اندک [۷۹]
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۱۴۰ـ۱۴۱، بیروت ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
برای تصرف امارت ثروتمند طرابلس حرکت کرد و در رجب ۴۹۵ آنجا را به محاصره درآورد. [۸۰]
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۱۴۰ـ۱۴۱، بیروت ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
[۸۱]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۳۹،چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
فخرالملک از حاکمان دمشق و حمص استمداد کرد و رمون ناچار پس از سازش به طرطوس بازگشت. فخرالملک حمله مجدد رمون در نیمه دوم ۴۹۵ را نیز به کمک امیران دمشق و حمص دفع کرد. [۸۲]
سبط ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان،ج۸، قسم ۱، ص۳، حیدرآباد دکن ۱۳۷۰/۱۹۵۱.
[۸۳]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۴۰۱ـ۴۰۵، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
طرابلس در ۴۹۶ همچنان از سوی رمون در محاصره اقتصادی بود؛ ازینرو فخرالملک برای نجات از این وضع به حملات دریایی به شهرهای تحت سلطه صلیبیان دست زد. [۸۴]
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۳۶۵ـ۳۶۶، بیروت ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
اما در همین سال، طرابلس به محاصره نظامی فاطمیان نیز درآمد. شرف المعالی حسین، که در رمضان ۴۹۶ نزدیک رمله فرنگان را شکست داد، به سمت شمال تا طرابلس پیش راند، اما فخرالملک از تسلیم شهر خودداری کرد و شرف المعالی سرانجام با فشار فرنگان عقب نشست. [۸۵]
احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۲ـ۳، ص ۳۲، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
[۸۶]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۱، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، ج ۲ـ۳،ص ۴۲، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
فخرالملک اگرچه در رجب ۴۹۷ بار دیگر محاصره صلیبیان را با مقاومت دفع کرد، اما شهر جبیل را از دست داد. [۸۸]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۴۳،چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
و رمون با تأسیس دژی بر فراز تپه غربی مشرف بر رود شهر طرابلس، پایگاه نظامی برتری کسب کرد. [۹۲]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمة منوچهر کاشف، ج ۲، ص ۶۸، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۹۳]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۴۰۷ـ ۴۰۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
به دنبال هجوم موفقیتآمیز فخرالملک بر این دژ در ۴۹۷ [۹۴]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۴۶، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
سرانجام مصالحه شد که رمون خارج طرابلس را به دست گیرد و از ورود و خروج تدارکات و افراد به شهر جلوگیری نکند. [۹۶]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۴۷،چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۹۷]
سبط ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، ج ۸، ص۳، قسم ۱، حیدرآباد دکن ۱۳۷۰/۱۹۵۱.
۸ - عدم حمایت حاکمان مسلمان از فخرالملکبا مرگ رمون در چهارم جمادی الاولی ۴۹۸ [۹۸]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۴۷، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
جانشین او ویلیام جوردن، کنت ساردنی، محاصره طرابلس را ادامه داد و فخرالملک تا ۴۹۹، پنج سال جنگ و محاصره را پشت سر گذاشت و با وجود گرانی، فقر و تمام شدن آذوقه همچنان مقاومت میکرد. وی به دفع کمکهای حاکم قبرس که امپراتور روم برای صلیبیان در لاذقیه فرستاده بود پرداخت و در نبردی شدید آنان را شکست داد. [۱۰۰]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۴۱۳ـ۴۱۴، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
او همچنین به وضع مالیاتهای فوقالعاده و مصادره اموال برخی ثروتمندان دست زد. جز این، اعانات داوطلبانه و کمکهای غذایی نیز از شهرهای مجاور رسید؛ هرچند استمداد او از حاکمان دیار بکر و حلب نتیجهای نداشت. [۱۰۱]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۴۶ـ ۱۴۸،چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۱۰۶]
ابن عدیم، زبدة الحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۵۰ـ۱۵۱،چاپ سامی دهّان، دمشق ۱۹۵۱ـ ۱۹۶۸.
[۱۰۷]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۴۱۴ـ۴۱۷، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
با وجود این، مکاتبات فخرالملک با سلطان ملکشاه سلجوقی در بغداد برای دفع خطر صلیبیان ادامه یافت. [۱۰۸]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۵۶، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
او چندی بعد، پسر عمویش شمسالملک ابوالمناقب (ذوالمناقب) محمد بن عبدالله بن عمار را جانشین خود کرد و در رمضان ۵۰۱ عازم بغداد شد و در دمشق و بغداد از او استقبال شد. [۱۰۹]
ابن خیاط، دیوان، ج۱، ص۸۲،چاپ خلیل مردم بک، دمشق ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۱۱۰]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق،ج۱، ص۱۶۰، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۱۱۲]
ابن میسر، اخبار مصر، ج۲، ص۴۳، چاپ هنری ماسه، قاهره ۱۹۱۹.
[۱۱۳]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۲ـ۳،ص ۳۸، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
اما هنگامی که از تحقق وعدههای سلطان محمد سلجوقی و خلیفه مستظهر عباسی ناامید شد، بازگشت. [۱۱۴]
ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۸، ص۱۴۰، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
[۱۱۵]
ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۱، ص۱۵۸، چاپ علی سویم، آنکارا ۱۹۷۶.
او در نیمه محرم ۵۰۲ به دمشق رسید. در این هنگام، خبر استیلای فاطمیان بر طرابلس را شنید، لذا با سپاهیان کمکی طُغْتَکین (متوفی ۵۲۲) حاکم دمشق به عرقه رفت و سپس جبله را به تصرف درآورد. [۱۱۸]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۴۲۹، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
از طرفی، در غیاب فخرالملک، شمسالملک بر او شورید و از افضل، وزیر فاطمی که با مکاتبه فخرالملک، دستگیر و زندانی شده بود، جانبداری کرد. همچنین گفته میشود مردم طرابلس از افضل درخواست کمکهای غذایی و تسلیم شهر به والی دست نشانده او شرفالدوله (یا بدرالدوله یا مشیرالدوله) بن ابی الطیب کرده بودند. [۱۱۹]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۶۱، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۱۲۲]
ابن میسر، اخبار مصر، ج ۲، ص۴۳،چاپ هنری ماسه، قاهره ۱۹۱۹.
به دنبال آمدن شرف الدوله، وابستگان بنوعمار از طرابلس اخراج و به مصر منتقل شدند. [۱۲۳]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۶۱، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۱۲۴]
ابن میسر، اخبار مصر، ج۲، ص۴۳، چاپ هنری ماسه، قاهره ۱۹۱۹.
[۱۲۵]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۲ـ۳، ص ۳۸، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
[۱۲۶]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۲ـ۳، ص ۴۲ـ۴۳، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
و فخرالملک اوضاع را دیگر مساعد بازگشت به طرابلس ندید؛ خاصه که دژ عرقه، از توابع طرابلس، در ۵۰۲/۱۱۰۸ به دست ویلیام جوردن تسخیر شده بود. [۱۲۷]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۶۲،چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
چندی بعد، طرابلس از اول شعبان تا یازدهم ذیحجه همان سال، به محاصره نیروهای متحد صلیبی درآمد و علی رغم مقاومت مردم، شهر ده سال پس از ورود صلیبیان به شام و به دنبال محاصرهای هفت ساله به دست صلیبیان سقوط کرد. [۱۲۹]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق،ج۱، ص۱۶۳، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۱۳۰]
ابن میسر، اخبار مصر، ج۲، ص۷۳، چاپ هنری ماسه، قاهره ۱۹۱۹.
[۱۳۲]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۱، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، ج ۲ـ۳، ص ۴۴، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
[۱۳۳]
سبط ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، ج۸، قسم ۱، ص۲۷، حیدرآباد دکن ۱۳۷۰/۱۹۵۱.
این شهر کمتر از دو سده در دست آنان باقی ماند. فخرالملک پس از خروج از طرابلس، جبله را پایگاه خود قرار داد و از آنجا بر ضدّ صلیبیان مستقر در لاذقیه، حملاتی انجام میداد تا اینکه لشکر تانْکِرد (طنکری)، از رهبران صلیبی، آنجا را محاصره کرد. [۱۳۶]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۶۴،چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
فخرالملک که نتوانست با عده کم خود برای مدتی طولانی مقاومت کند، امان تانکرد را پذیرفت و شهر را تسلیم او کرد. [۱۳۷]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۶۴،چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
به این ترتیب، آخرین شهر ساحلی در مرز شمالی امارت بنوعمار در جمعه ۲۲ ذیحجه همان سال سقوط کرد. [۱۳۸]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق،ج۱، ص۱۶۴، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۱۳۹]
ابن میسر، اخبار مصر، ج۲، ص۷۳، چاپ هنری ماسه، قاهره ۱۹۱۹.
۹ - سرگذشت فخرالملکفخرالملک نخست نزد امیرعلی بن مقلد ابن منقذ (متوفی ۵۴۲ یا ۵۴۳) به شَیزَر و سپس نزد طغتکین رفت و زَبَدانی از توابع دمشق را به اقطاع گرفت. [۱۴۱]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۶۴ـ ۱۶۵،چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
وی در جمادی الاولی ۵۰۳ به فرمان طغتکین، به بغداد رفت تا سلطان محمد بن ملکشاه را به جهاد با فرنگان فراخواند. [۱۴۳]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۶۵ـ۱۶۶،چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
پس از این مأموریت، تا ۵۱۲ که فخرالملک، وزیر ملک مسعود بن محمد بن ملکشاه در موصل بوده آگاهی نداریم. فخرالملک در ۵۱۳ از این مقام برکنار و اموال او در این سال مصادره شد. پس از شکست مسعود از برادرش سلطان محمود در ۵۱۴، فخرالملک به ماردین نزد امیر نجمالدین ایلغازی بن ارتق رفت و از طرف او حسابرسی اوقاف را عهدهدار شد. [۱۴۷]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۴۶۰، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
فخرالملک ابن عمار در صفر ۵۱۶ به مصر رفت و نسبت به خلیفه آمر اظهار فروتنی و ندامت کرد. خلیفه نیز به وساطت مأمون وزیر، وی را عفو و خانهای با تشریفات خاص و مقرری ماهانه برای او مقرر داشت. [۱۴۸]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۱، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، ج ۲ـ۳، ص ۷۸ـ۸۰ ، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
فخرالملک در سال ۵۱۶ یا ۵۱۷ وفات یافت. [۱۴۹]
احمد بن علی مقریزی، المُقفی ' الکبیر، ج۴، ص۵۲ ـ ۵۳، چاپ محمد یعلاوی، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۵۰]
ابن شاکر کتبی، عیون التواریخ، ج۱۲، ص۷۰، چاپ فیصل سامر و نبیله عبدالمنعم داود، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
[۱۵۱]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۴۶۰ـ۴۶۱، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۱۰ - علم و فرهنگ در زمان حکومت بنوعماردر دوران بنوعمار، طرابلس به اوج شکوفایی فرهنگی خود رسید. امینالدوله ابن عمار خود از فقهای شیعه و نویسندهای توانا بود و کتابهای گرانبهایی از جمله ترویح الارواح و مفتاح السرور والافراح تألیف کرد. [۱۵۲]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۵۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
او دارالعلمی تأسیس کرد و کتابخانهای با بیش از صدهزار کتاب وقفی در آنجا فراهم آورد. [۱۵۳]
ابن فرات، تاریخ، ج۸، ص۷۷، چاپ قسطنطین زریق و نجلا عزالدین، بیروت ۱۹۳۹.
در ۴۷۲ جلالالملک ابن عمار این دارالعلم را بازسازی کرد. [۱۵۴]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۵۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۱۵۵]
یوسف عش، دُور الکتب العربیة العامة و شبه العامة لبلاد العراق و الشام و مصر فی العصر الوسیط، ترجمة نزار اباظه و محمد صباغ،ص ۱۴۸، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
در این کتابخانه، که به روایت ابن فرات از ابن ابی طی (متوفی ۶۳۰)، زیباترین و غنیترین کتابخانه عصر او بوده است، ۱۸۰ کاتب به کار استنساخ کتابها مشغول بودهاند که سی تن آنان در آنجا مسکن داشتهاند.بنوعمار اهتمام زیادی به این کتابخانه نشان دادند و نمایندگان آنان برای خرید کتاب همواره در سفر بودند. طرابلس سراسر دارالعلم شد و علما از شهرهای دیگر بدانجا میرفتند. [۱۵۶]
یوسف عش، دُور الکتب العربیة العامة و شبه العامة لبلاد العراق و الشام و مصر فی العصر الوسیط، ترجمة نزار اباظه و محمد صباغ، ص ۱۴۸،بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۵۷]
محمد کردعلی، خطط الشام، ج۶، ص۱۹۱،بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲/ ۱۹۷۰ـ۱۹۷۲.
از کتابداران و متولّیان این دارالعلم حسین بن بشر بن علی طرابلسی ادیب است که کتابی در خُطَب تألیف کرده بود. دیگر، ابوالفضل بن ابیروح (دوح) است که جلالالملک ابن عمار او را مأموریت داد تا مَبلغی میان طالبان علم توزیع کند. [۱۵۹]
ابن خیاط، دیوان، ج۱، ص۱۲۱ـ ۱۲۲، چاپ خلیل مردم بک، دمشق ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
متأسفانه کتابهای این کتابخانه در پی سقوط طرابلس به دست صلیبیان همه از میان رفت. [۱۶۰]
ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۶۳، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
اگرچه در سخن ابن ابیطی اشارهای به آتشسوزی کتابخانه نیست، اما برخی مورخان مسلمان چون ابن فرات از آتش زدن دارالعلم در این حمله یاد کردهاند و از طرفی ماتیواُدسایی، نویسنده ارمنی، از آتش زدن شهر سخن گفته است. [۱۶۲]
یوسف عش، دُور الکتب العربیة العامة و شبه العامة لبلاد العراق و الشام و مصر فی العصر الوسیط، ترجمة نزار اباظه و محمد صباغ،ص ۱۵۰ـ۱۵۱، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۶۳]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمة منوچهر کاشف، ج ۲، ص۷۸، تهران ۱۳۶۰ ش.
گفته میشود که این اقدام به دستور خاص کشیش برتراند صورت گرفته بوده است. [۱۶۴]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۴۴۳ـ۴۴۴، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۱۶۵]
یوسف عش، دُور الکتب العربیة العامة و شبه العامة لبلاد العراق و الشام و مصر فی العصر الوسیط، ترجمة نزار اباظه و محمد صباغ،ص ۱۵۰ـ۱۵۱، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۱ - نشر مذهب تشیعبه اعتقاد تدمری، [۱۶۶]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۳۵۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
دارالعلم طرابلس همچون دارالعلمهایی که فاطمیان برای نشر تشیع و تربیت داعیان بنیاد کرده بودند، می بایست مرکز مهمی برای گسترش این مذهب و ایفای رسالت خاص فکری و فرهنگی بوده باشد. جز این، شواهد متعددی از حضور فعال علمای امامی در طرابلس گویای ارتباط سیاسی آنجا با حوزه علمیه شیعه در عراق است؛ چنانکه عبدالعزیز بن نحریر ابن البراج (متوفی ۴۸۱) فقیه مشهور امامی، در ۴۳۸ به عنوان خلیفه شیخ طوسی رهسپار طرابلس شد و برای مدتی طولانی، در این شهر عهده دار منصب قضا بود. [۱۶۷]
علی بن عبیدالله منتجب الدین رازی، فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص ۷۴، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۱۶۸]
عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۳، ص۱۴۲، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۱۶۹]
محمد باقر بن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۴، ص۲۰۲ـ۲۰۵، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
افزون بر این، برخی نویسندگان شیعه در سایه حمایتهای بنوعمار آثاری تألیف کردند. کراجکی [۱۷۰]
محمد بن علی کراجکی، التفضیل، ج۱، ص۸، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۲۹ ش.
دو کتاب به نامهای نهج البیان و عّدة البصیر فی حج یوم الغدیر را به نام ابوالکتائب احمد بن محمد بن عمار [۱۷۱]
محمد محسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: النابس فی القرن الخامس، ج۱، ص۱۲، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
[۱۷۲]
محمد محسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: النابس فی القرن الخامس،ج۱، ص۱۳۲، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
و کتاب فقهی البستان را به نام قاضی امینالدوله ابن عمار تألیف کرد. [۱۷۴]
محمد محسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: النابس فی القرن الخامس، ج۱، ص۱۰۹،چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
[۱۷۵]
محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۳، ص۱۰۵، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
همچنین حسین بن احمد ابن قطان بغدادی (زنده در ۴۲۰) فقیه امامی، پس از سفر خود به حلب، در ۳۹۰ به طرابلس رفت و در مدت اقامت خود کتاب الشامل را تألیف کرد. بنوعمار شاعران را نیز حمایت و تشویق میکردند؛ سرآمد اینان، ابن خیاط احمد بن محمد است که قصاید بسیاری در مدح جلالالملک ابن عمار [۱۷۷]
ابن خیاط، دیوان،ج۱، ص۲۲ـ ۲۸، چاپ خلیل مردم بک، دمشق ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۱۷۸]
ابن خیاط، دیوان، ج۱، ص۳۸ـ۴۱، چاپ خلیل مردم بک، دمشق ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۱۷۹]
ابن خیاط، دیوان، ج۱، ص۴۴ـ ۴۸، چاپ خلیل مردم بک، دمشق ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۱۸۰]
خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ج۲۲، ص۱۰۷، چاپ رمزی بعلبکی، ویسبادن ۱۴۰۴/۱۹۸۳.
و فخرالملک ابن عمار [۱۸۱]
ابن خیاط، دیوان،ج۱، ص۵۴ به بعد، چاپ خلیل مردم بک، دمشق ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۱۸۲]
ابن فُوَطی، تلخیص مجمع الاداب فی معجم الالقاب، ج۴، قسم ۳، ص۲۶۵، چاپ مصطفی جواد، دمشق ۱۹۶۵.
[۱۸۳]
خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ج۲۲، ص۳۸۲ـ۳۸۳، چاپ رمزی بعلبکی، ویسبادن ۱۴۰۴/۱۹۸۳.
گفته است. ابوجعفر محمد بن محمد افطسی شاعر و نسابه علوی نیز قصایدی در مدح جلالالملک دارد. [۱۸۴]
احمد بن علی مقریزی، المُقفی ' الکبیر،ج۷، ص۹۶، چاپ محمد یعلاوی، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
و بخشی از دیوان او را مدایح وی درباره فخرالملک تشکیل میدهد. [۱۸۵]
احمد بن علی مقریزی، المُقفی ' الکبیر، ج۷، ص۹۸،چاپ محمد یعلاوی، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
همچنین علی بن ابراهیم ابن علاّنی معرّی [۱۸۶]
محمد بن محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، قسم شعراء شام، چاپ شکری فیصل، ج ۲، ص ۷۷ـ۸۱، دمشق ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹.
و مواهیب بن حدید معرّی [۱۸۷]
محمد بن محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، قسم شعراء شام، چاپ شکری فیصل، ج ۲، ص ۱۱۹، دمشق ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹.
و عبدالمحسن بن صدقه [۱۸۸]
محمد بن محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، قسم شعراء شام، چاپ شکری فیصل، ج ۲، ص ۱۱۹، دمشق ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹.
[۱۸۹]
عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج۱، ص۴۵۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
از شاعران وابسته به دربار بنوعمار بودهاند.۱۲ - فهرست منابع(۱) محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲) محمد محسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: النابس فی القرن الخامس، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱. (۳) میکله آماری، المکتبة العربیة الصقلیة: نصوص فی التاریخ و البلدان و التراجم و المراجع، لایپزیگ ۱۸۵۷، چاپ افست بغداد. (۴) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶. (۵) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج ۵، قاهره ۱۳۵۳/۱۹۳۵. (۶) ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۷) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون المُسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۸) ابن خلّکان، وفیات الاعیان، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷. (۹) ابن خیاط، دیوان، چاپ خلیل مردم بک، دمشق ۱۳۷۷/۱۹۵۸. (۱۰) ابن شاکر کتبی، عیون التواریخ، ج ۱۲، چاپ فیصل سامر و نبیله عبدالمنعم داود، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷. (۱۱) ابن صیرفی، الاشارة الی من نال الوزارة، چاپ عبدالله مخلص، قاهره ۱۹۲۴. (۱۲) ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، چاپ علی سویم، آنکارا ۱۹۷۶. (۱۳) ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۸. (۱۴) ابن عدیم، زبدة الحلب من تاریخ حلب، چاپ سامی دهّان، دمشق ۱۹۵۱ـ ۱۹۶۸. (۱۵) ابن فرات، تاریخ، ج ۸، چاپ قسطنطین زریق و نجلا عزالدین، بیروت ۱۹۳۹. (۱۶) ابن فُوَطی، تلخیص مجمع الا´داب فی معجم الالقاب، جزء۴، قسم ۳، چاپ مصطفی جواد، دمشق ۱۹۶۵. (۱۷) ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸. (۱۸) ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۱۲، بیروت ۱۹۷۷. (۱۹) ابن منقذ، کتاب الاعتبار، چاپ فیلیپ حتی، پرنیستون ۱۹۳۰. (۲۰) ابن میسر، اخبار مصر، ج ۲، چاپ هنری ماسه، قاهره ۱۹۱۹. (۲۱) ابن واصل، مفرج الکروب فی اخبار بنی ایوب، ج ۱، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۹۵۳. (۲۲) اسماعیل بن علی ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر: تاریخ ابی الفداء، ج ۴، بیروت ۱۳۷۵/۱۹۵۶. (۲۳) محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶. (۲۴) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱. (۲۵) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج ۱، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲۶) یحیی بن سعید انطاکی، تاریخ الانطاکی، المعروف بصلة تاریخ أوتیخا، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۹۹۰. (۲۷) عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبر العصور، ج ۱، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۲۸) محمد باقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲. (۲۹) محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۹، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۳۰) استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمة منوچهر کاشف، تهران ۱۳۶۰ ش. (۳۱) سبط ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، ج ۸، قسم ۱، حیدرآباد دکن ۱۳۷۰/۱۹۵۱. (۳۲) سبط ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، ج ۸، قسم ۱، چاپ علی سویم، آنکارا ۱۹۶۸. (۳۳) خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ج ۲۲، چاپ رمزی بعلبکی، ویسبادن ۱۴۰۴/۱۹۸۳. (۳۴) یوسف عش، دُور الکتب العربیة العامة و شبه العامة لبلاد العراق و الشام و مصر فی العصر الوسیط، ترجمة نزار اباظه و محمد صباغ، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۳۵) محمدبن محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، قسم شعراء شام، چاپ شکری فیصل، ج ۲، دمشق ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹. (۳۶) محمدبن علی کراجکی، التفضیل، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۲۹ ش. (۳۷) محمد کردعلی، خطط الشام، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲/ ۱۹۷۰ـ۱۹۷۲. (۳۸) احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج ۱، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، ج ۲ـ۳، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳. (۳۹) احمدبن علی مقریزی، المقفی الکبیر، چاپ محمد یعلاوی، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۴۰) علی بن عبیدالله منتجب الدین رازی، فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. ۱۳ - پانویس
۱۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاندان بنی عمار»، شماره۱۹۲۶. |